پيشينه تاريخي شهرستان بهبهان:
در دورة ساسانيان ، استان پارس از پنج كوره ( استان ) شكل يافته بود. كورة اردشير كه پايتخت يا مركز آن فيروزآباد كنوني است . - كورة استخر با مركزيت شهر استخر كه ساخته اش را به تهمورث نسبت مي دهند كورة دارابگرد با مركزيت شهر داراب كه از ساخته هاي داراب كياني است . - كورة شاهپور با مركزيت شهر شاهپور كه شاهپور اول ساساني آن را ساخت ، خرابه هاي اين شهر نزديك شهر كازرون است .
- كورة كواد با مركزيت شهر ارگان كه كواد ساساني آن را ساخت . اين كوره با پانزده هزار كيلومتر مربع وسعت ، يكي از غربي ترين كوره ها يا استان هاي پارس بود كه گفتة مقدسي در كتاب التقاسيم روية 421 هم دشتي ، هم كوهستاني و هم دريايي بوده است.از جمله شهرهايي كه در دورة پادشاهي نخستين كواد ساساني ساخته شد ارگان است كه در نوشتارهاي دورة اسلامي ، ارجان و در گويش مردم بهبهان ارغو(Arghu ) خوانده شده است . برخي از پژوهشگران سن شهر ارگان را به پيش از دورة ساساني ، و ارگان را به معناي آرياگان دانسته اند .
ارگان را شهري بزرگ و زيبا بر شمرده اند ، اين شهر با نمايه اي راست گوشه ساخته شده و داراي شش خيابان بزرگ بوده است . تصوير هوايي اين شهر از وضع قرار گرفتن ديوارها چنين مي نمايد كه خيابان هايي در موازات دو محور آن امتداد داشته اند .استخري پس از شيراز و فسا و سيراف ، ارگان را چهارمين شهر بزرگ پارس مي داند . خانه هاي اين شهر همه از سنگ ساخته شده و همة آن ها داراي زيرزمين بوده اند . ناصرخسرو در سفرنامه خود دربارة زيرزمين هاي اين شهرمي نويسد :
شهر چنان است كه چندان كه بر روي زمين ساخته اند . در زيرزمين هم چندان باشد . در همه جا در زير زمين ها ( سرداب ها ) آب مي گذرد و تابستان مردم شهر به واسطة آن آب در زيرزمين ها آسايش است اين شيوه آبرساني به خانه ها در واقع يك سيستم لوله كشي زيرزميني بوده است . قنات ها يا كاريزها ، آب هاي به كار برده شده و باقي مانده را به باغ ها و كشتزارها مي رساندند . اين باغ ها و كشتزارها آن چنان فضاي سبزي به وجود آورده بودند كه مقدسي مي نويسد : « شهر در ميان باغ ها و نخلستان ها پنهان شده است . رودخانة تاب با آب شيريني كه به نوشتة فارس نامة ناصري از آب دجلة بغداد گواراتر است ، از كنار اين شهر گذشته مرز ميان خوزستان و پارس را تشكيل مي داده است . بر روي اين رودخانه پل هايي ساخته شده بود كه خرابه هاي بر جا ماندة يكي از اين پل ها در نزديكي خير آباد بهبهان همچنان با تاريخ همراهي مي كند . در بخش بالايي رودخانه سدي ساخته شده بود كه زمين هاي زير سد را آبياري مي ساخت . در نزديكي همين سد سرچشمة كاريزها و آبي كه از زير خانه ها مي گذشت ، آغاز مي شد .

شهر ارگان را بايد پديده اي درست و پربار همياري و همكاري محيط و انسان دانست : چرا كه شرايط مناسب طبيعي مانند منابع آبي و شبكة آبياري سازمان يافته و زمين هاي پربار و از سوي ديگر ، مردماني كه حمدالله مستوفي در نزهت القلوب آنها را « مصلح و به خويشتن مشغول مي شناساند » ، اقتصاد ارگان را چنان پربار و شكوفا ساخته بود كه مقدسي از اين شهر به عنوان انبار آذوقه پارس و خوزستان ياد مي كند .برآيند همراهي و همكاري آب و زمين و انسان و هواي گرم ، ولي قابل تحمل . فرآورده هايي چون خرما ، انگور ، انجير ، غله ، گردو ، فندق ، زيتون ، نارنج ، ترنج ، عناب و ميوه هاي گوناگون و غلات را به دست مي داده است . با وجودي كه ارگان به عنوان يك محل پيوند ميان فلات ايران و ميان رودان هميشه مطرح بوده و راه شاهي شوش به استخر از اين شهر مي گذشته است ولي وجود راه هاي ارگان ـ شوش . ارگان ـ شيراز و ارگان اسپهان و سپس راه دريايي گناوه و ماهرويان ، روي هم رفته يك پايگاه ويژه به اين استان مي داد و شهر ارگان را به يك مركز بازرگاني تبديل مي كرد . از همين راه هاست كه فراورده هاي بومي مانند دوشاب ، شيرة خرما ، شيرة انگور و روغن زيتون و صابون و پارچه هاي گوناگون به جاهاي ديگر فرستاده مي شد . ارگان به داشتن موميايي نيز نامور بوده اسـت ، پرفسور گاوبه ( Heinz Gaube ) در كتاب ارجان و كهگيلويه مي نويسد كه : از زمان ابن فقيه ( 864 م ) در نوشته هاي جغرافيايي يادي از چشمة موميايي ارجان شده است.
چشمه هاي موميايي در تنگة تكاب كه در تاريخ به دربند پارس نامدار است ، واقع اند كه همچنان كنش مندند . اين تنگه در نه كيلومتري شمال شهر بهبهان واقع است . نياز به يادآوري است كه در همين تنگه بود كه يكي از سرداران بزرگ ايران زمين به نام آريو برزن Aryo barzan با اندك سواران ( بيشتر پيادگان ) در برابر اسكندر مقدوني پايداري نشان داد . البته برخلاف نظر عبدالحسين زرين كوب كه اين مقاومت را جسورانه و بي فايده مي داند ، بايد خاطر نشان كرد كه اگر خيانت نشده بود و راه را به اسكندر نمي نماياندند با جانفشاني اين سردار پارسي و يارانش تاريخ به گونة ديگري رقم مي خورد .
شهرهاي استان ارگان را هفده شهر دانسته اند كه در اينجا فقط نظري اجمالي به « ريو اردشير » انداخته مي شود . شهر ريو اردشير در زمان پادشاهي اردشير اوّل ( 231-224 م ) ساخته شد و در زمان فرزندش شاهپور اوّل گسترش يافت و در عرصه هاي مختلف نقش مؤثري ايفا كرد ؛ آنچنانكه قلب يا مركز شهر فارس بشمار مي آمد است ، كه ساكنين اين شهر بنا بر گزارش ياقوت حموي نويسندگان خط « كشته » يا « گشتك » بودند كه با همين خط كتاب هاي پزشكي ، ستاره شناسي و فلسفه نوشته مي شد .
شاهپور فرزند اردشير ساساني در برنامة گسترش شهرها ، اسيران جنگي رومي را به ريو اردشير منتقل كرد و به همين دليل دو كليسا براي مسيحيان يوناني و سوري برپا ساخت تا ريو اردشير افزون بر نقش اقتصاديش به مركز مسيحيت فارس نيز نام آور شود . آنچنان كه گروهي از روحانيون مسيحي به عنوان اسقف و اسقف اعظم شهرت يافتند . مسيحيان ريو اردشير كه از آزادي كامل مذهبي برخوردار بودند . نقش اقتصادي آشكار و پردامنه اي داشتند ؛ به طوري كه با تجارت مروايد و جواهرات خود را تا قلب امپراطوري رم نيز رساندند. پژوهشگران تاريخ جاي اين شهر ويران شده را در درة زيدون مي دانند . زيدون از بخش هاي شهرستان بهبهان است .
ويراني ارگان:
ناصر خسرو در سفر چهارمش از قاهره به مكه پس از پنج ماه و نوزده روز تصميم به بازگشت به بلخ مي گيرد ؛ اما اين بار از راه طائف ، فلج ، يمامه ، لحسا ، بصره آبادان ،مهرويان و ارجان عبور مي كند . او با نگاهي نافذ به ارجان گزارش مي دهد كه در سال 1052 م عبور از راه مهرويان به ارجان بدون حمايت نظامي ممكن نبود ، چوه پسران ابوكاليجار بر ضد يكديگر جنگ مي كردند و در آن منطقه شورشي بر پا بود . اين استان بنا به موقعيت ارتباطي و نيز وضع طبيعي مناسب آب فراوان و زمين هاي حاصلخيز توانست در زمانهاي صلح و آرامش به دوران شكوفايي خود برسد . اما همين نا امني كه ناصر خسرو انگشت بر آن مي نهد و زلزله هاي پياپي و مبارزات اسماعيليان در منطقه و جنگ هاي پي در پي كه بايد از آنها به عنوان عوامل طبيعي سياسي نام برد ، باعث ويراني شهري شد كه روزي انبار آذوقه پارس ، خوزستان و اسپهان بود . از اين رهگذر شبكه ي آبياري ، باغ ها و كشتزار ها و جنگل هاي دست نشانده همه ويران گشتند و مردم آرام آرام مجبور به كوچ شدند . ارگان چون شمعي كم سو رو به خاموشي رفت و لحظه اي واپسين آن زماني آغاز گرديد كه پل تكان ، يعني راه ارتباطي پارس به خوزستان در هم كوبيده شد ، بطوريكه در سال 1356 ميلادي ، ديگر نامي از اين شهر باقي نماند و كنار خرابه هاي آن ، شهر تازه اي به نام بهبهان به نقشه جغرافيايي كشور ايران راه يافت .